جدول جو
جدول جو

معنی زار و وار - جستجوی لغت در جدول جو

زار و وار
در حالت بیچارگی و ناتوانی، خوٰار و زبون، زاروار، زار و نزار
تصویری از زار و وار
تصویر زار و وار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کار و بار
تصویر کار و بار
مشغله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تار و مار
تصویر تار و مار
پاشیده از هم و زیر و زبر شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زار و نزار
تصویر زار و نزار
لاغر و ضعیف، افسرده و رنجور، برای مثال دردمندی من سوختۀ زار و نزار / ظاهراً حاجت تقریر و بیان این همه نیست (حافظ - ۱۶۶ حاشیه)
در حالت بیچارگی و ناتوانی، خوٰار و زبون، زار و وار، زاروار
فرهنگ فارسی عمید
آنچه از شخصی یا شیئی صادر شود، آنچه که کرده شود، فعل عمل، شغل پیشه، صنعت، هنر، امر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تار و مار
تصویر تار و مار
تال و مال، پراکنده، از هم پاشیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زار و نزار
تصویر زار و نزار
((رُ نَ))
لاغر و ضعیف، افسرده و رنجور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کار و بار
تصویر کار و بار
((رُ))
مشغولیت، معامله، شغل، کسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کار و بار
تصویر کار و بار
شغل، عمل، کنایه از وضع و حال، برای مثال هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باری ست / سپندی گو بر آتش نه که دارد کاروباری خوش (حافظ - ۵۸۲)
فرهنگ فارسی عمید